Artwork

İçerik Radio Navahi tarafından sağlanmıştır. Bölümler, grafikler ve podcast açıklamaları dahil tüm podcast içeriği doğrudan Radio Navahi veya podcast platform ortağı tarafından yüklenir ve sağlanır. Birinin telif hakkıyla korunan çalışmanızı izniniz olmadan kullandığını düşünüyorsanız burada https://tr.player.fm/legal özetlenen süreci takip edebilirsiniz.
Player FM - Podcast Uygulaması
Player FM uygulamasıyla çevrimdışı Player FM !

به یادِ فریدون پوررضا

10:00
 
Paylaş
 

Manage episode 339392197 series 3389182
İçerik Radio Navahi tarafından sağlanmıştır. Bölümler, grafikler ve podcast açıklamaları dahil tüm podcast içeriği doğrudan Radio Navahi veya podcast platform ortağı tarafından yüklenir ve sağlanır. Birinin telif hakkıyla korunan çalışmanızı izniniz olmadan kullandığını düşünüyorsanız burada https://tr.player.fm/legal özetlenen süreci takip edebilirsiniz.

فریدون پوررضا:

زندگی خانوادگی من دچار فقدان محبت بود. مادر با من نبود، پدرم در زندگیِ دیگری بود. من و یک برادر. کلاس پنجم ابتدایی که بودم، میل داشتم بخوانم، نه آهنگی، نه دادی. می‌خواستم فریاد دل خودم را بخوانم، می‌خواستم مرثیه‌ی روزگار خودم را بخوانم. بچه‌ها هُل دادند، خواندم.

بچه‌ها من‌ را به فرهنگسراها بردند، در مدارس محلی. بعد از آن‌جا گذر من به تهران افتاد. توسط یکی از دوستان با زنده یاد «دردشتی» آشنا شدم، او به من درس داد. زنده‌یاد «سعادتمند قمی» با من کار کرد و بعدها هم نزد غلامحسین بنان رفتم، فرمودند که کفایت با تو هست، خوب است به رشت بروی، آواز را به دادش برسی، ترانه‌های تازه آمده‌اند و دارند روزگارِ آواز ایران را سلاخی می‌کنند. به رشت برگشتم. در همین حال بود که روزی دیدم در جایی تعزیه می‌خوانند، گوش کردم دیدم نواهایی را می‌خوانند که من ندارم.

برگشتم تهران به آن‌ها گفتم که این گوشه‌هایی که من می‌خوانم شما اسمش را به من بگویید. خواندم، گفتند از کجا گیر آورده‌ای؟ گفتم از تعزیه، گفتند ما این‌ها را نداریم. سپس من این برنامه‌ها را جور کردم، چهل، پنجاه گوشه از آواز ایران پیدا کردم و نگه داشتم، ولی دیگر روزگار، روزگارِ ترانه‌خوانی بود، من هم به ترانه‌های محلی پناه بردم.

ترانه‌های محلی را از روستاها جمع‌آوری می‌کردم. روستائیان خیلی خوششان ‌می‌آمد و هر وقت در مزرعه بودند من که می‌رسیدم با خواندن آهنگ‌های من، من را نوازش می‌کردند (آن‌زمان من در رادیو می‌خواندم). من هم بالاخره با آن‌ها آشنا شدم. مثل یک نویسنده نبودم که از فرماندار نامه بگیرم بروم پیش بخشدار، بخشدار هم من‌ را بفرستد پیش کدخدا، بعد هم هیچ‌ چیز گیر من نیاید. مردم دیگر با من دوست بودند، مردم خودِ من بودند و من هم خیلی با این‌ها تقلا کردم، توانستم ترانه‌های زیادی را بیرون بیاورم.

بخشی از هر کدام آن که کم بود من بیشتر گرفتم، بقیه‌اش را هم از دیگران گرفتم. بعد همه‌ی این‌ها را جمع‌آوری کردم، خواندم، نوشتم، حالا بعد از شصت سال، می‌خواستم این‌ را در تهران، منتشر کنند به من بدهند، این‌ها هنوز این‌کار را نکرده‌اند. گفتم باشد، بعد از من، ممکن است بچه‌های من این‌ را به ثمر برسانند. وقتی‌که جامعه‌ای را که از نظر فقر و گرفتاری یا پریشانی یا مسائلِ دیگر یا علائقِ به زندگانیِ بهتر، میل دارد دیگران را هم سرکوب بزند، بگذار آدم فرهنگیِ کتابدار و کتابحانه‌دار، کتاب من را چاپ نکند، من دیگر دنبال نادان نروم، دانا را بخواهم.

طراح کاور: شاداب شایگان

رادیونواحی با رویکرد معرفی، بررسی و پژوهشی بر موسیقی اقوام در گستره‌ی موسیقی‌شناسی قومی (اتنوموزیکولوژی) فعالیت می‌کند

تلاش می‌کند تا هویتِ موسیقی و موسیقیِ هویت ساز را در بستر انسان‌شناسی و فرهنگ بازتاب دهد.

کوششی است در راستای یادآوری موسیقی و آیین‌هایی که همواره در متن زندگی مردم جریان داشته‌اند.

امکانی است برای پرداخت به هنرمندان حاشیه‌نشین که صدایشان بواسطه فقر مالی در هیاهوی رسانه و بیلبوردهای تبلیغاتی، گم شده است.

هیچ‌گونه بهره‌برداریِ مادی و مالی از این پروژه نداشته و نخواهد داشت و صرفاً در راستای اهداف ذکر شده گام بر می‌دارد.

از تمام علاقمندان در این حوزه دعوت به همکاری می‌کند.

راه های ارتباطی:

سایت: https://radionavahi.com

کانال: https://t.me/radionavahi

  continue reading

10 bölüm

Artwork
iconPaylaş
 
Manage episode 339392197 series 3389182
İçerik Radio Navahi tarafından sağlanmıştır. Bölümler, grafikler ve podcast açıklamaları dahil tüm podcast içeriği doğrudan Radio Navahi veya podcast platform ortağı tarafından yüklenir ve sağlanır. Birinin telif hakkıyla korunan çalışmanızı izniniz olmadan kullandığını düşünüyorsanız burada https://tr.player.fm/legal özetlenen süreci takip edebilirsiniz.

فریدون پوررضا:

زندگی خانوادگی من دچار فقدان محبت بود. مادر با من نبود، پدرم در زندگیِ دیگری بود. من و یک برادر. کلاس پنجم ابتدایی که بودم، میل داشتم بخوانم، نه آهنگی، نه دادی. می‌خواستم فریاد دل خودم را بخوانم، می‌خواستم مرثیه‌ی روزگار خودم را بخوانم. بچه‌ها هُل دادند، خواندم.

بچه‌ها من‌ را به فرهنگسراها بردند، در مدارس محلی. بعد از آن‌جا گذر من به تهران افتاد. توسط یکی از دوستان با زنده یاد «دردشتی» آشنا شدم، او به من درس داد. زنده‌یاد «سعادتمند قمی» با من کار کرد و بعدها هم نزد غلامحسین بنان رفتم، فرمودند که کفایت با تو هست، خوب است به رشت بروی، آواز را به دادش برسی، ترانه‌های تازه آمده‌اند و دارند روزگارِ آواز ایران را سلاخی می‌کنند. به رشت برگشتم. در همین حال بود که روزی دیدم در جایی تعزیه می‌خوانند، گوش کردم دیدم نواهایی را می‌خوانند که من ندارم.

برگشتم تهران به آن‌ها گفتم که این گوشه‌هایی که من می‌خوانم شما اسمش را به من بگویید. خواندم، گفتند از کجا گیر آورده‌ای؟ گفتم از تعزیه، گفتند ما این‌ها را نداریم. سپس من این برنامه‌ها را جور کردم، چهل، پنجاه گوشه از آواز ایران پیدا کردم و نگه داشتم، ولی دیگر روزگار، روزگارِ ترانه‌خوانی بود، من هم به ترانه‌های محلی پناه بردم.

ترانه‌های محلی را از روستاها جمع‌آوری می‌کردم. روستائیان خیلی خوششان ‌می‌آمد و هر وقت در مزرعه بودند من که می‌رسیدم با خواندن آهنگ‌های من، من را نوازش می‌کردند (آن‌زمان من در رادیو می‌خواندم). من هم بالاخره با آن‌ها آشنا شدم. مثل یک نویسنده نبودم که از فرماندار نامه بگیرم بروم پیش بخشدار، بخشدار هم من‌ را بفرستد پیش کدخدا، بعد هم هیچ‌ چیز گیر من نیاید. مردم دیگر با من دوست بودند، مردم خودِ من بودند و من هم خیلی با این‌ها تقلا کردم، توانستم ترانه‌های زیادی را بیرون بیاورم.

بخشی از هر کدام آن که کم بود من بیشتر گرفتم، بقیه‌اش را هم از دیگران گرفتم. بعد همه‌ی این‌ها را جمع‌آوری کردم، خواندم، نوشتم، حالا بعد از شصت سال، می‌خواستم این‌ را در تهران، منتشر کنند به من بدهند، این‌ها هنوز این‌کار را نکرده‌اند. گفتم باشد، بعد از من، ممکن است بچه‌های من این‌ را به ثمر برسانند. وقتی‌که جامعه‌ای را که از نظر فقر و گرفتاری یا پریشانی یا مسائلِ دیگر یا علائقِ به زندگانیِ بهتر، میل دارد دیگران را هم سرکوب بزند، بگذار آدم فرهنگیِ کتابدار و کتابحانه‌دار، کتاب من را چاپ نکند، من دیگر دنبال نادان نروم، دانا را بخواهم.

طراح کاور: شاداب شایگان

رادیونواحی با رویکرد معرفی، بررسی و پژوهشی بر موسیقی اقوام در گستره‌ی موسیقی‌شناسی قومی (اتنوموزیکولوژی) فعالیت می‌کند

تلاش می‌کند تا هویتِ موسیقی و موسیقیِ هویت ساز را در بستر انسان‌شناسی و فرهنگ بازتاب دهد.

کوششی است در راستای یادآوری موسیقی و آیین‌هایی که همواره در متن زندگی مردم جریان داشته‌اند.

امکانی است برای پرداخت به هنرمندان حاشیه‌نشین که صدایشان بواسطه فقر مالی در هیاهوی رسانه و بیلبوردهای تبلیغاتی، گم شده است.

هیچ‌گونه بهره‌برداریِ مادی و مالی از این پروژه نداشته و نخواهد داشت و صرفاً در راستای اهداف ذکر شده گام بر می‌دارد.

از تمام علاقمندان در این حوزه دعوت به همکاری می‌کند.

راه های ارتباطی:

سایت: https://radionavahi.com

کانال: https://t.me/radionavahi

  continue reading

10 bölüm

Tüm bölümler

×
 
Loading …

Player FM'e Hoş Geldiniz!

Player FM şu anda sizin için internetteki yüksek kalitedeki podcast'leri arıyor. En iyi podcast uygulaması ve Android, iPhone ve internet üzerinde çalışıyor. Aboneliklerinizi cihazlar arasında eş zamanlamak için üye olun.

 

Hızlı referans rehberi